تلخ کام کسی که روزگار خوشی ندارد و زندگانیش به سختی و تلخی می گذرد ادامه... کسی که روزگار خوشی ندارد و زندگانیش به سختی و تلخی می گذرد تصویر تلخ کام فرهنگ فارسی عمید
تلخ کام کسی که زندگانی او سخت گذرد ادامه... کسی که زندگانی او سخت گذرد تصویر تلخ کام فرهنگ لغت هوشیار
تلخ کام ناخوش روزگارمتضاد: شیرین کام، نامراد، ناامید، ناکاممتضاد: مرادمند، شیرین کام، بدبخت، شوربخت، سیه گلیممتضاد: خوش بخت ادامه... ناخوش روزگارمتضاد: شیرین کام، نامراد، ناامید، ناکاممتضاد: مرادمند، شیرین کام، بدبخت، شوربخت، سیه گلیممتضاد: خوش بخت فرهنگ واژه مترادف متضاد